کنش غیرحرفهای و غیر اخلاقی چند نفر از رسانه ای نماها به برخی خادمان مردم خصوصا به کیومرث محمد پور شهردار کاشان که به ترور شخصیت و توهین دراین چند وقت درحق ایشان منتهی شده است، اولا پیامد آن زمینه ساز بی اعتمادی هر چه بیشتر مردم به ساحت رسانه و گسترش نوعی بدبینی به کارکردهای سازندهی رسانه در فضای عمومی شهر شده است
و ثانیا باعث دل زدگی مخاطبان و مردم شهر به خود آنها و جریان حامی شان موجب گردیده است
✅ در ارتباط با چرایی و همچنین پیامدهای رفتار غیراخلاقی و غیرحرفه ای این دست افراد پیام پراکن در شهر لازم است گفته شود:
این افراد از زمان بدست گرفتن سکان هدایت شهرداری توسط کیومرث محمد پورچون موجب قطع منافع آنان شده است. شمشیر را بدون غلاف از رو بسته اند و نیت غیرخیرخواهانه و تخریب گرانه ی خود را در مواجهه با روند پر سرعت عملکرد مطلوب شهرداری بیش از پیش در نوشته جات خود به تصویر کشیده اند،
و به جای فعالیت رسانه ای عامل دروغ پراکنی،اتهام زنی، توهین، فحاشی و سیاه نمایی شده اند
💢 که پیامدهای کنش غیر حرفه ای و سیاست زده ی این رسانه ای نماها نه تنها فضای عمومی شهر در حوزه های سیاسی و اجتماعی را آلوده کرده است بلکه اعتماد عمومی به رسانه را هم خدشه دار نموده؛ و این در حالیست که رسانه باید با ایجاد فضای اشتیاق و اعتماد به عنوان یکی از مهمترین رکن پایه های مردمسالاری، صدای گویای جامعه باشد
🔰اما در مقابل در این چند وقت اخیر مشاهده کرده ایم، افرادی به بهانه ی انتقاد در رسانه!، زبان به توهین و هتاکی و افترا در حق خادمین شهر در شهرداری گشوده اند.
زیرا نه تنها اطلاع درستی از کارویژه های رسانه ندارند بلکه تصور می کنند، رسانه کارکردی نظیر «قمه» در چاله میدان ها دارد
⛔️ تا به نوعی این منش و ادبیات را در قالب فعالیت رسانه ای خود جاری و بیشتر نمایان ساخته باشند
چرا که می بینیم هنوز به سان قبل با استفاده از خشونت کلامی هر روز چهره ی مخالفی از خود را به اسم نقد و انتقاد در رسانه ها می خراشند، که البته این رفتار نشان دهنده ی ماهیت درونی آنان است که به ابتدایی ترین اصول اخلاقی، انسانی پایبند نیستند
♻️ این در حالی است که برای انتقاد کردن باید از ادبیات خاص سیاسی و رسانه ای و استدلالی منطقی بهره برد.
زیرا که انتقاد به عنوان اصلی پیشرو در ارتباطات اجتماعی،در این روزها در عالم مناسبات و تعاملات سیاسی مردمسالار جای خود را باز کرده است و کارآمدی و تاثیرگذاری این کنش مترقی در گرو رعایت مولفه هایی است که مرز آن از رفتارهایی چون عیب جویی، تحقیر، توهین، تخریب و ... جدا است.پس بررسی کارنامه ی مسوولان و پرهیز از ترور شخصیت آن ها و بررسی همزمان نقاط ضعف و قوت عملکردها با محوریت منافع مردم و با قصد اصلاح امور، عنصر هدفمندی و سازنده بودن انتقاد را تضمین می کند
❇️ اما متاسفانه می بینیم در این روزها در معدود نفراتی به اسم رسانه ای به تشدید پدیده ای منجر شده که می توان از آن با عنوان «لمپنیسم» یا «هجوگویی» یاد کرد
💠 بد نیست بدانیم کارکردهای مطلوب رسانه در صورت سوء استفاده ی اصحاب و اهالی آن به کارکردهای منفی بدل خواهد شد.
👈به عبارتی به همان اندازه که رسانه ها می توانند برای ساحت های مختلف حیات انسان در جامعه سازنده باشند، عملکرد غیر اصولی شبه رسانه ها آفتی برای جامعه خواهد بود.
لذا رفتارهایی چون انتشار اخبار نادرست، دگرگون کردن واقعیت، تهمت زدن، فضاسازی مصنوعی، اغراق گرایی و افراطی گری، سانسور،غوغاگری (شانتاژ)و تلاش برای تحریک و برانگیختن افکار عمومی در جهت تامین منافع افراد وگروه های خاص پیامدهای نامطلوبی درجامعه به دنبال خواهد داشت؛و نتایجی چون تضعیف پایه های اخلاق عمومی،بی اعتمادی به رسانه ها وگروه های سیاسی،ایجاد انشقاق و تشتت و کمرنگ شدن وحدت عمومی از عوارض زیان باراین قبیل افراد در کنش های غیر رسانه ای شان دربرخواهد داشت
⁉️چرا که اقدام دشنام نگاران در واقع مصداق واقعی آلود ساختن ساحت های مقدسی است که کارویژه های فضیلت ساز خود را دارد. زیرا هنگامی که از رسانه به عنوان پیشاهنگ رسالت آگاهی بخشی و اطلاع رسانی صحیح به مردم،به شکل ابزاری برای دستیابی به منافع عده ای خاص استفاده می شود،باید نگران تر از همیشه به این چالش های غیر اخلاقی نگریست و در پی چاره ای برای این رفع آفت ها بود
⛔️ جان کلام اینکه انتقاد فحاشی نیست و رسانه را هم نمی توان به تریبونی برای درشت گویی تبدیل کرد
با ذکر این مسئله، لوکوموتیو ران قطار شهرداری پر انگیزه در حال پیش راندن قطار است و قطارخدمتگزار شهرداری به مردم با سنگ اندازی و بازی های کودکانه از حرکت نخواهد ایستاد