رمان بند ریگ روایت انسان های نیک اندیش و تلاش گری است که در هجوم ماسه های روان از هیچ کوششی برای مهار این دانه های سرگردان فرو نمی گذارند و همه ی عمر خود را در مبارزه و کنترل ماسه های روان می گذارنند تا مردم آبادی های مجاور و دور و نزدیک در امان باشندکه اگر این سیل ویرانگر بدست طوفان های وحشی و کولی وار به حرکت خود ادامه بدهد معلوم نیست که مردمان این خطه شاید روزی کویرنشین بشوند.
رمان بندریگ روایت دلدادگی مردمان مجاور کویر به اهل بیت علیهم اسلام است که در پناه ایشان دل هایشان آرام می گیرد.
بند ریگ را تقدیم میکنم به همه ی مردمان خون گرم کویر که صداقت و راستی درجانشان موج می زند.
در جایی از این روایت می خوانیم؛ لیلا سرگردان در پیاده رو قدم می زند کاش می فهمید که یونس برگشته یا نه؟ همه اینها خواب بود؟ راستی اگر یونس زن گرفته باشد تکلیف لیلا چیست؟
کتاب کتاب بندریگ سبز می شود شانزدهمین کتاب استاد محسن غفاری است که در تیراژ 300 جلد به همت انتشارات ارمغان ادب چاپ و منتشر شده است.