_«گلوبالیسم دولتی آمریکایی محور با استفاده از سرمایهداری به عنوان کلیدی برای رسیدن فراگیری جهانی، و ادغام هر آنچه که ممکن است در چنین اقدامی بتواند به نفع آنان شکل بگیرد»
"مفهوم نوین گلوبالیسم در بحثهای پس از جنگ در دههٔ ۱۹۴۰ در ایالات متحده شکل گرفت. برنامهریزان ایالات متحده، که بعد از جنگ جهانی دوم قدرتی بیسابقه پیدا کرده بودند، سیاستهایی را برای شکلدادن به جهان پس از جنگ که مورد نظرشان آنان بود تدوین کردند، که دنیا از نظر اقتصادی، صرفا تابع یک نظام جهان سرمایهداری و منحصراً تحت اختیار گلوبالیست های آن باشد.
کشوری که تا چندین دهه بزرگترین قدرت اقتصادی جهان تا این اواخر با بزرگترین ماشین نظامی در تاریخ با«حدود ۵۰٪ از ثروت جهان اما فقط با ۶٫۳٪ از جمعیت شناخته می شد با همپیمانی با دیگر رهبران گلوبالیست دنیا به سوی جهانی تک قطبی به پیش رفتند.
برای پرداختن بیشتر برای این بحث ابتدا باید به وقایع مهمی اشاره شود
_ نتایج آخرین انتخابات ریاست جمهوری در رقابیت بین دو نامزد امریکایی یعنی جوبایدن گلوبالیست با ترامپ ناسیونالیسم حقایق آشکار و پنهانی را معرض جهانیان از ماهیت پشت پرده امریکا به نمایش گذارد که متاسفانه برای واکاوی تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است.
_ترامپ با شعار بازگشت اقتدار امریکایی با سر دادن ملی گرایی و سیاست های به شدت افراطی ضد مهاجرتی تهدیدی جدی برای نظم نوین جهانی از منظر گلوبالیست های صهیونیست جهانی محسوب شد.
_زمزمه ارتباطات و مداخله روسیه در برگزیده شدن ترامپ در رقابت با هیلاری کلینتون در دوره انتخابات قبلی امریکا مزید بر علت و موجب پیدایش نگرانی عمیق برای گلوبالیست هایی شده بود که معتقد به نظم نوین جهانی با ابزار های متفاوت خصوصا مداخله هر چه بیشتر امریکا در زیر یوغ قرار دادن و به سلطه در آوردن کشورهایی بودند که حاضر به ترک استقلال سیاسی خود و پیروی کورکورانه از کدخدای دهکده جهانی در روند کشور داری خود نبودند و در این میان رفاقت پوتین با ترامپ موجب بد گمانی های عمیقی در نزد گلوبالیست های جهانی شده بود.
_گلوبالیست ها بیشتر از هر چیزی خواهان سلطه و مدیریت تک تک جزئیات تمدن و مهندسی اجتماعی بشر بر اساس تصویری بودند که آنها خود ترسیم و می پسندیدند.
و در این راستا شبکههایی از ارتباطات را از قبل شکل داده که در فواصل میانقارهای با تجمیع و پراکندگی صرفا یک هدف و آنهم سلطه کامل با میزان بسیار زیاد در فریبکاری و اشاعه اطلاعات نادرست که تا قبل از آن در طول چندین دهه به کار برده بودند ایجاد گردد تا جامعه جهانی را به سمت پذیرش یک اقتصاد جهانی و در نهایت یک حاکمیت جهانی طراحی شده به پیش برده و هژمونی و رهبری آن را بر دنیا دنبال نمایند.
_گلوبالیست هایی که معتقد بودند که همه چیز در دنیا باید متمرکز به دلخواه آنان باشد.
_نقش فکری اصلی هژمونی گلوبالیست ها در تحمیل ایده های خود بر سیاست های جهان ازصهیونیست های جهانگرا در برابر صهیون های ملی گرا شکل گرفت که شیطان گرایی در واقع شالوده مذهب فرقه گلوبالیست ها را تشکیل می داد.
_ باید در این مجال بحث اشاره و نگاهی به دوران رقابت های ترامپ با جو بایدن بیاندازیم که او در بحبوحه انتخابات با در دست داشتن کتاب انجیل با پای پیاده فاصله ۸۰۰ متری بین کاخ سفید و کلیسای منطقه منتهی به دفتر خود را طی کرد که در واقع به هواداران خود این نکته را گوشزد کند که وی چندان موافق پیروی از آیین سیطنیسم صهیونیست نیست اگر چه که خود شیطانی مجسم بود.
_ضمنا باید گفت:تجربه های قبلی در شناخت رویکرد گلوبالیست ها نشان داده بود که آنان اگر چه به سیستم به شدت درونی فکر می کردند و همچنان نیز در پیشبرد اهداف خود فکرشان به همان مدار است، اما غالبا نشان داده اند که مرموزانه می توانند با ابزارهای مختلف از جمله رسانه و پروپاگاندا توهم مشارکت عمومی و «دمکراسی» را برای مدتی در توده های ملت های دیگر دنیا پدید آورند.
_ از منظری دیگر ،برایند تجاری سیاسی قبلی در شیوه های عملکرد مخفی گلوبالیست ها برای اندیشمندان واقع گرای دنیا مشخص کرده بود که در نهایت گلوبالیست ها آرزومند یک دولت میزگردی بدون چهره و بدون مسئولیت هستند، که با قدرتی عجیب با شیوه های جامعه ستیزانه و بدون نظارت مشروع، دیگر سیاست مداران تابع خود را به این وا می دارند که جامعه و کشورهای خود را با فکر گلوبالیست ها اداره کنند.
اما ترامپ مغرور خود را بالا تر از گلوبالیست ها می دانست و چموش تر و سرکش تر از این بود که خود را تحت اراده و اداره گلوبالیست های جهانی در آورد و برای خود نظم نوین جهانی را اینگونه تعریف کرده بود که برای سلطه بر جهان ابتدا باید عزت امریکایی که در پی سالها وحشی گری و مداخله در جهان توان و ظرفیت خود را دیگر از دست داده و رو به افول رفته بود را تقویت کند و برای جلب حمایت رای دهنده گان آمریکایی چه در دوره ای که در انتخابات ریاست جمهوری پیروز و چه در دوره ای که با کودتای گلوبالیست ها از راهیابی مجدد به کاخ سفید مغموم شد بیشتر حواس خود را بر سر دادن این شعار در کمپین های انتخابی اش متمرکز کرد.
_ در چنین فضایی بود که غولهای رسانهای آمریکا بهعنوان ابزار گلوبالیستی همگی علیه ترامپ بسیج شدند تا او را از راهیابی به کاخ سفید به صور مجدد ناکام بگذارند.
_ جالب آنکه نه تنها رسانههای آمریکا بلکه رسانههای اروپا نیز همگی در کمپین ضد ترامپ جای گرفتند.
_بر این اساس بود که ترامپ با رسانه های امریکایی که تحت هدایت گلوبالیست ها اداره می شد میانه چندانی نداشت و با آنها مدام سر شاخ می گردید و دیدید که حتی او در جریان پس از انتخابات امریکا حتی از شبکه های اجتماعی نیز اخراج گردید و حساب های کاربری اش در فضای های مجازی نیز مسدود شد.
_از قبل و در آن ایام بود که گلوبالیست با سرعت بی سابقه ای فعالیت رسانه ای خود را افزایش دادند تا تغییرات در سیاست و نوآوری هایی فناوری ارتباطات به عنوان دو محرکه اصلی برای افزایش تاثیر گذاری گلوبالیستی در جهان سرعت بگیرد.
_از جانبی دیگر سخنان دیگر گلوبالیست ها بعنوان برخی از رهبران کشورهای تابع گلوبالیستی موید این ادعا می باشد که شاهد بودیم که در مراسم یکصدمین سال پایان جنگ جهانی اول در پاریس امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در آن مراسم خطاب به سایرین علی الخصوص ترامپ و پوتین عنوان کرد: ملیگرایی مخالف وطنپرستی است و در ادامه گفت: «آن که میگوید، اول کشور من، عزت ملت خود را تخریب میکند.
_در رمز گشایی سخنان مکرون در آن مراسم می شود گفت که آن سخنان ضمن اینکه گوشزدی به ترامپ بود.
اما روی سخن مکرون به ملیگرایی فزاینده در بسیاری از کشورهای دیگر اروپا و در سیاستی تلویحی اما تهدیدآمیز به ولادیمیر پوتین، از مهمانان حاضر در این مراسم نیز بود که قسمتی از اوکراین منطقه کریمه را قبلا به اشغال خود تحت شعار ملی گرایی در آورده بود.
_چرا که پوتین نیز با شعار وطنپرستی و ناسیونالیسم سیاست غربستیزی تهاجمی خود را بر گلوبالیست هدف گذاری کرده بود و شعارهایی دربارهٔ بزرگی بینظیر روسیه و دفاع از اصالت و هویت روسیه را آشکارا سر داده بود.
_پوتین که در طی سالیان گذشته نشان داده بود که می تواند با شعار ملی گرایی مانع از رهبری بلوک غرب و نظام تک قطبی گلوبالیست ها در جهان شود و این در تضاد با پایه های قدرت گلوبالیست های صهیونیست آمریکایی در دنیا محسوب می شود.
_آمریکایی که در فضایی سلطه گر مبدع نظریات جهانی سازی یا بدون تعارف آمریکایی سازی جهان با نظریه گلوبالیست با ترجمان تئوریک هژمونی آمریکایی، خود را معرفی کرده بود.
اما دونالد ترامپ ابر سرمایه دار آمریکایی و البته رئیس جمهور این کشور صراحتاً بارها در جمع حامیان خود فریاد زده بود «من ناسیونالیست هستم، دموکراتها میخواهند قدرت را به گلوبالیستها بازگردانند» همین نوع سیاستهای ترامپ سبب شد تا او اگرچه در جمع آمریکاییهای رادیکال محبوبیت دوچندانی یابد، اما بهتدریج سبب افول رهبری آمریکا در جهان شد.
_زیرا عملکرد ترامپ موجب تمرکز بیشتر بر سیاست های داخلی کشورش شده بود اما گلوبالیست ها این را نه تنها نمی پسندیدند بلکه از مدتها قبل با دیگر ابزار خود یعنی تسلط بر تبادلات مالی جهان یک سیستم پولی واحد با به انحصاری درآوردن دلار برای جهان به وجود آورده بودند و با سامانه سویفت و دیجیتالیزه شدن آن به سادگی تمام مبادلات مالی دنیا را قابل ردگیری برای خود در آورده بودند.
که نهایتا حاصل آن به این شکل به پیش رود که یک جامعه بدون پول نقد که در آن بتوان بر ریز عملکرد تجاری تک تک مردم نظارت و آن را وارسی کرد. با مسدود کردن سوئیفت و مسدود کردن آن ،شرایط آماده سازی برای شورش برای دیگر کشورها متضاد با سیاست های گلوبالیست ها را فراهم سازند.
برای توضیح بیشتر پیرامون این ادعا باید گفت وقتی تمام منابع را بتوان با بالاترین درجه در سطحی محلی مدیریت و کنترل کرد، که نارضایتی مردمی به وجود آورد در آن صورت نهایتا به چیزی تبدیل می گردد که به آن شورش مردمی گفته می شود که به مخیله کسی هم راه نمی یابد که چه عاملی پشت پرده باعث آن گردیده است چون این سیستم به تمام اقتصاد و تامین کننده و منبع زندگی برای تسهیل گری ارتباطات مالی در تجارت از قبل تبدیل شده و ذهنها را معطوف به خود کرده است در این صورت است که یک پول جهانی واحد و یک سیستم بدون پول نقد می تواند بنیان یک حاکمیت یک کشور را یا شکل دهد. و یا از هم بپاشاند.
_در واقع در ادامه این یادداشت می توان گلوبالیسم مدرن را با ایدههای ادغام اقتصادی و سیاسی کشورها و اقتصادها پیوند خورده تعریف کرد که اداره آن صرفا در اختیار هژمونی یک سیاست استکباری باشد.
بر این اساس بخشی از جنگ اوکراین باز می گردد به طراحی گلوبالیست های جهانی که قبلا با کودتا ترامپ را از کاخ سفید دور کرده و پوتین شخص دیگر قدرتمند و ملی گرا را نیز در گیر یک جنگ گسترده در اوکراین نمودند و با استفاده از ابزار رسانه چهره ای به شدت کریه منظر از وی بعنوان یک جنگ طلب ناسیونالیسم در معرض جهانیان قرار دادند که در این مسیر نه تنها عمده ابزار ارتباطی و رسانه ای روسیه را قطع و سلب کردند در مقابل به شدت بر علیه این کشور جنگ رسانه ای نیز ایجاد نمودند و در گام بعدی با شدیدترین تحریم های اقتصادی و بستن مسیر ارتباطات مالی از طریق سوئیفت از دسترسی به تبادلات مالی مانعی جدی با دیگر بانک های دنیا برای این کشور به وجود آورده و آنها را از این کانال و جرخه مالی محروم کردند تا زمینه شورش مردم ناراضی مسکو بر علیه سیاست های پوتین فراهم گردد تا او نیز دچار سرنوشتی شود که قبل از آن ترامپ دچار آن گردید.
*باید در انتها یاد آوری مجدد گردد که ترامپ از این جهت مغضوب گلوبالیست ها قرار گرفت که خود را قدرتمند تر از آنان می دانست و بدنبال ایجاد قرائتی جدید با مفهوم ترامپیست در سیاست دنیا بود اگر چه ترامپ سعی کرد خود را حامی جدی صهیونیست ها در سرزمین های اشغالی فلسطین و رژیم کودک کش اسراییل نشان دهد و بیشترین خدمات و پشتیبانی ها را در غالب های متفاوت در دوره زمامداری اش بر کاخ سفید از آنان انجام داد اما گلوبالیست های جهانی نمی پسندیدند که حتی ترامپ نیز تابع آنان نباشد تا شعار ملی گرایی با ناسیونالیسم امریکایی سر دهد در حالیکه صهیونیستها دنبال سلطه پذیری سیاست مداران کل دنیا و به زیر یوغ رفتن آنان بواسطه اندیشه های شیطانی صهیونیستی خود هستند که در مجموع سیاست گذاری امریکا و سیاست گذاران آن را نیز در بگیرد.