مردم ولایی، کریم و میهماننواز عراق بعد از پیادهروی اربعین آیین پیادهروی شهادت امام حسن مجتبی(ع) و رحلت نبی اکرم (ص) را از کربلا تا نجف و از اطراف نجف تا حرم امیرالمومنین علی (ع) آغاز میکنند.
چند روزی بود نجف در جوار خانواده بیت سید احمد حمید بیتوته کرده بودم تا شب شهادت پیامبر اسلام(ص) و سبط اکبرش امام حسن مجتبی(ع) برای عرض تسلیت به بارگاه منور و مقدس امام علی (ع) مشرف شوم.
خانه سید احمد حمید(ابو مصطفی) را با میزبانی بسیار کریمانه و خالصانه خانوادهاش روز سهشنبه ۱۳ مهر به طرف بیت (ابو محمد)سید خالد رزاق الشافعی ترک کردم.
روز چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ برابر با ۲۸ صفر المظفر سال ۱۴۴۳ به تقویم عراق زیباترین روز زندگیم با مهر و محبت ولایت علوی مهر زده و خاطرهای بیبدیل شد.
رزق پیادهروی شهادت امام حسن مجتبی، غریب مدینه و محمد مصطفی، رحمت الله الواسعه را از صدقه سری میزبانی خانواده ابو محمد در کوفه دارم.
بانگ اذان و طنین زیبای اشهد ان امیرالمومنین علیا ولی الله که در گوش آسمان نجف پیچید برای اقامه نماز صبح برخاستم.
شهد شیرین نماز را که بر جام قلبم ریختم محمد و علی و مادرشان منتظرم ایستاده بودند تا از خانه آنها به طرف حرم پیاده روی را به طول هشت کیلومتر آغاز کنیم.
هنوز چه زیبا مردم عراق حرم امام علی را با عنوان «دارالولایة» خطاب میکنند به راستی که اینجا خانه بر حق ولایت و بزرگترین مأمن و پناه اولاد آدم برای رفع هم و غم و حزن و اندوه در کمال نا امیدی است.
بسم الله گفتیم و پا در رکاب عشق پیادهروی را از درب منزل ابومحمد به طرف حرم امام علی (ع) آغاز کردیم.
صبح زود هوای تقریبا معتدل و نسیم خنکی میوزید در راه عشق و مسیر مشایه که قرار گرفتیم سایر نجفیها را نیز دیدم که به طرف عتبه علوی در حرکت هستند.
استقرار مواکب پذیرایی بسیار، توزیع نذورات و خیرات حتی یک ظرف حلوا در دستان دخترکی کوچک که چند متر دنبالت میدود تا حتما از تو پذیرایی کند قابل وصف نیست.
آنچه که در این مسیر بسیار قابل تامل و فراوان به چشم میخورد حضور اطفال حتی در آغوش پدران و مادران، کودکان و زنان و مردان سالخورده که به سختی مسیر را طی میکنند و صبح زود به عشق زیارت مولیالموحدین از خواب برخاستند تا برای عرض تسلیت شهادت پسر بزرگ حضرت زهرا (س) و پدرش محمد مصطفی رحمت للعالمین محضر حضرت علی(ع) حاضر شوند.
پرچمهای کوچک و بزرگ در دستان زایران مسیر نور و ولایت را نشان میداد و قلبت را نورانی میکرد.
هر چه جلوتر میرفتیم و به بارگاه قدسی امیرالمومنین علی (ع) نزدیک میشدیم خورشید نیز با کسب نور از شمسه عتبه علوی چادر نورش را در قلب آسمان و افق طلوعی زیبا بر سرت باز میکرد.
۶ کیلومتری را از مسیر خانه ابومحمد طی کرده بودیم که به پل ثورة العشرین رسیدیم همان پلی که محل آغاز پیاده روی اربعین از نجف به کربلا برای بیشتر زایران است.
حضور زایران روی پل موج میخورد و در عکس چشمانت تصویری زیبا و خاطره انگیز را قاب میکرد.
مسیر پل را که پایین آمدیم ۲ کیلومتر دیگر تا حرم فاصله داشتیم اینجا ازدحام جمعیت بیشتر و بیشتر میشد تا همه از دریای عشق و تمنای بندگی به اقیانوس بیکران ولایت بپیوندند و با غوص در عمق شور و شعور علوی با غریب مدینه و پیغمبر رحمت تجدید میثاق کنند.
این مردم امروز به این مسیر آمده بودند تا اگر نبودند روزی که تیر کینه و جهل نا اهلان مدینه بر پیکر مطهر امام حسن(ع) بارید امروز به تسلی دل سوخته مادرش زهرا(س) و قلب شکسته خواهرش زینب(س) و دل آکنده از درد برادرانش امام حسین و ابالفضلالعباس علیهماالسلام بیایند تا با پرچم ها و اشکها و مراثی خود مرهمی بر زخم دلشان شوند.
پذیرایی و میزبانی مردم عراق از زایران عتبه علوی با تمام توان و قوا و داشتههایشان ستودنی و مایه حسرت است.
وقتی میبینی پیرمردی قد خمیده همه داراییاش دو بسته آبی است که در دستان لرزانش به تو تعارف میکند دلت از این همه اخلاص و عشق ناب ولایت سرشار از امید و نور و چشمانت بارانی میشود.
حضور فراوان جوانان عراقی در مواکب و پذیرایی زوار نیز شرحی مفصل و قابل توجه دارد.
اینجا سفرهای پر برکت از سوژه های ناب گزارش مکتوب و تصویری و فیلم است که هر کدامش یک کتاب حرف برای گفتن دارد.
اینجا همه فقط بدنبال اکرام، اطعام، سقایت و اسکان زائران هستند و هر کدام میخواهند حتی به اندازه عطا کردن یک دستمال کاغذی که عرقی از صورت تو خشک کند افتخار کنند و توشه ثواب خدمت به زایر علوی را برگیرند.
اینجا دیدن پیرهزنی که با صورت آفتاب سوخته عصا زنان در راه لرزان لرزان افتان و خیران قدم بر میدارد، دیدن کودکانی که زیر آفتاب گرم نجف در کالسکههایشان با پرچمهایی زیبا در دست و مشاهده مردانی که بیرقهای بزرگ و سنگین را با خود حمل میکنند همه و همه زیباترین و بزرگترین رسم عاشقی را از شور و شعور علوی بر بوم زمین و در قاب آسمان آبی ترسیم میکند صحنههایی به غایت نیکو و اثر گذار که روحت را منقلب و قلبت را متحول میکند.
رزق این پیادهروی در کنار دوستان عراقیم برایم بسیار شیرین، دلچسب و گوارا بود مثل کویر تشنهای که با این حیات معنوی چشمههای جوشان سرد و زلال آب در رگهای جانش میدود و او را از این همه حس ناب سیراب میکند.
وجودم سرسبز از این همه خوشبختی و زیبایی غرق بود که با صدای مادر محمد به خود آمدم حرم سادات ! حرم سادات ! نزدیک حرم هستیم شارع مدینه، شارع رسول و نیم ساعت دیگر به حرم زیبای امیر المومنین علی (ع) خواهیم رسید.
حرکت در این ۲ خیابان به دلیل ازدحام زایران به شدت سخت بود اما به هر ترتیب و تلاشی بود به شارع رسول رسیدیم گنبد طلایی امام علی(ع) از همان اول خیابان رسول مقابل تفتیش(بازرسی) مثل خورشیدی تابان و پر نور در قاب چشمانم درخشید دستانم را به ادب بر سینه گذاشتم و محضر حضرت پدر به عشق و تمنا سلام دادم.
مسیر خیابان رسول را تا جلوی حرم طی کردم با عبور از تفتیش باب فرج و جلوی شبستان حضرت زهرا(س) وارد صحن مقدس عتبه علوی شدم.
پردههای بزرگ مشکی با نوشتههای قرمز رنگ زیبا با عناوین «السلام علیک یا خاتم النبیین، وا محمداه، وا حسناه، السلام علیک یا رحمة الله، السلام علیک یا سید الکونین بسیار حال دلت را قشنگ و چشمت را نوازش میکرد.
چترهای بزرگ سفیدی نیز که به عنوان سایهبان بر سر زائران گشوده بودند مرا به یاد مسجد النبی انداخت.
سرشار از این همه احساس زیبا و نورانی صحن باب فرج را دور زدم تا به صحن ایوان طلا برسم کمی استراحت کنم قوتی بگیرم و بعد از قرائت اذن دخول وارد حرم شوم.
صحنها از انبوه جمعیت زایران موج می خورد و هر زایری حال و هوای خاص خودش را داشت.
اینجا هر کسی با حضرت پدر خلوتی دارد و راز دل میگوید حتی مردان را میبینی که بر غربت و مظلومیت مولایی که همسرش در راه دفاع از ولایتش پشت در و دیوار پهلویش را شکستند و محسنش را سقط کردند چون زنان گریه و افغان میکنند.
هنگام طواف صحنها با عبور از جلوی مزار مقدس اردبیلی و سید مصطفی خمینی(ره) بر سر مزارشان حاضر شدم و ضمن قرائت فاتحه و دعا برای همه از محضرشان کسب نور و فیض کردم.
از مقبره سید مصطفی خمینی(ره) که بیرون آمدم به طرف چپ وارد صحن ایوان طلا شدم:
ايوان نجف عجب صفائي دارد ..... حيدر بنگر چه بارگاهي دارد
اي كعبه به خود مناز از روي شرف ...... جايت بنشين كه هر كه جائي دارد
هرگز نكند واهمه از روز جزا ...... هر كس چو علي پشت وپناهي دارد
ريزد گنهش به مثل برگ پائيز ....... گر زائر دلخسته گناهي دارد
هرگز نشود ديده او نابينا ....... هر كس كه بر اين بقعه نگاهي دارد
خوشبخت كسيكه اندراين وادي عشق ...... با راز و نياز اشك و آهي دارد
بي حب علي عبادت نامقبول است ......... با مهر علي قدر و بهائي دارد
هر كس كه نگشت پيرو مكتب او ....... قطعا تو بدان راه خطايي دارد
حاجت بطلب هميشه از شاه نجف ........ زيرا كه يد گره گشائي دارد
بروادي رحمتش دو صدبار سلام ....... مدفون دو سه صد مرد الهي دارد
از كوفه رسد ناله حيدر بر گوش ....... زان خانه پر نور كه چاهي دارد
نوميد نگردد ز سراي علوي ....... هر كس به درش دست گدائي دارد
رحمت به روان آنكه گفت اين مصرع ....... ايوان نجف عجب صفائي دارد
صفای ایوان طلایی نجف نیز با طنین تمام مناجاتها، ذکرها و زمزمه سوز و گداز و سینه زنی ایرانیها که گروه گروه کنار هم جمع شدند و بر ذکر مصایب اهل بیت(ع) گریه و ناله میکنند وصف ناشدنی است.
تشرف به بارگاه قدسی امام علی (ع) در نجف اشرف چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰ و ۲۸ صفر ۱۴۴۳ به تقویم عراق روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) و رحلت نبی اکرم(ص) برای عرض تسلیت شهادت فرزندش و رحلت رسول الله بهترین فرصت طاعت و بندگی و مناجات و راز و نیاز با ابالحسن علی مرتضی بود.
درخشش قبه طلايی حرم با شمسه زيباي آن در آسمان آبی بر خورشيد فخر و مباهات میكرد و از تابش انوارش دلت را مصفا میكرد.
بعد از اینکه آماده زیارت شدم پای در حرم نهادم دیدن ضریح مولی الموحدین با چراغهای قرمز روشن در آن و شنیدن طنین لبیک یا علی و زمزمه راز و نیاز و گریه زایران نور معرفت را در دلت میتاباند و غرق در بحر بیکران عنایت و محبت مولا میکرد.
مقابل ضریح دست ادب بر سینه ایستادم و با خواندن زیارتنامه امام علی، حضرت آدم و نوح علیهم السلام زيارت شيرين و دلچسبي با دعا و مناجات و ذكر نام و ياد همه عزيزان بر صحيفه دلم قلبم را جلا و صفا دادم.
پس از اینکه شهید شیرین زیارت علوی را با ذکر نام و یاد تمامی عزیزان ملتمسان دعا در دلم ریختم و از صفای آن کسب نور و معنویت کردم با خانواده ابومحمد قصد بازگشت به منزلشان را کردیم تا دوباره شب برای شام شهادت به حرم برگردیم.
آشنایی با نجف اشرف و اماکن مقدسه آن نجف اشرف علاوه بر حرم اميرالمومنين علی عليه السلام و حضرت آدم و نوح مدفن علمای بزرگ تشييع است.
عالمانی كه پس از سالها مجاهدت در راه ترويج مذهب حق علوی در پايان كار خود نيز پناهنده قبر اميرالمومنين شدند تا به بركت بدن مطهر مولا از سوال و فشار در امان باشند.
مقدس اردبيلی، علامه حلی، شيخ محمد مهدی و احمد نراقی، شيخ مرتضی انصاری، شيخ محمد اصفهانی كمپانی، آسيد مصطفی خمينی، سيد ابوالحسن اصفهانی، سيد ابوالقاسم خويی با فرزندان، سيد محمد كاظم يزدی، سيد محمد فشاركی، سيد عبدالباقی خاتون آبادی، سيد محمد باقر بن محمد باقر هزار جريبی، شيخ محمد بن فضل شرياني و تعدادی بسيار ديگری از علما در حرم اميرالمومنين علی عليه السلام مدفون هستند.
وادی السلام نیز به عنوان بزرگترين قبرستان دنيا در شمال شرق نجف است که علاوه بر مرقد هود و صالح علمای زيادی از جمله سيد علی قاضی تبريزی وختی رییس علی دلواری در آن مدفون است.
روايات متعددی بيان كرده است مومنی كه در خاك نجف دفن شود از سوال نكير و منکر معاف خواهدبود.